آرزوها
آرزوها



حال پرواز تو را نم نم باران فهمید

پنجره ، دست تماشای تو را سخت فشرد

هیچکس با من از آن عهد نگفت و من اینجا تنها

باز از پنجره خواهم پرسید

چه کسی باور خواهد کرد که چه احساس غریبی است میان من و تو ؟

کاش میدانستی که چه لطفی دارد

حس نمـــناکترین لحظه ی بارانی تو .

شانه ام تشنه ترین خواهش یک دشت کویری باشد

تو بباری آرام و همچنان مستی ، سیراب شدن روح مرا در بر گیرد

که به پایان برسد بودن من .

از تو لبریز شوم و به تو تبدیل شوم

گم کنم در تن خود بودن را و دگر هیچ که هیچ ...

تنها تو بمانی ، تنها تو ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نگارش در یک شنبه 7 تير 1390برچسب:, ساعت 12:35 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->

.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.




Digital Clock - Status Bar